Thursday, March 22, 2007


به مناسبت 29 اسفند ، سالروزملی شدن صنعت نفت ایران

مدیریت«ضد ملی » ومدیریت « ملی » صنعت نفت ایران


اسفند 58

دولت ، به اعتبارآنکه مدیریت کلان اقتصادی - سیاسی کشوررا به عهده دارد ، خواه وناخواه باید پاسخگوی تأمین « منافع ملی » باشد.مفهوم « منافع ملی » با تحول روابط و مناسبات بین المللی درعصرجهانی سازی البته متحول شده است ، اما همچنان مطرح است ومادامی که محدوده جغراقیایی - حقوقی مشخصی به نام« کشور» وجود دارد ، پای برجا خواهد ماند و با معیار« منافع ملی » یعنی منافع جمعی اتباع یک کشورمی توان رفتارو کرداردولت ها را محک زد . ارسال 1327 ، که درآمدهای حاصل ازفروش نفت ایران ، به عنوان بخشی ازدرآمدهای عمومی دولت، دربودجه بندی ایران منظورشد ، وبه خصوص ازسال 1352 ، که این درآمد به طورساختاری تکیه گاه افتصاد تکپایه وحاکمیت سیاسی کشورگردید ومدیریت سیاسی - اقتصادی کشورروی آن بناشد ، چگونگی بهره برداری ازنفت و مدیریت صنعت نفت ایران به شاخص اصلی « ملی بودن » یا « ضدملی بودن » دولت ها تبدیل شد. به عبارت دیگرمدیریت ضدملی و مدیریت ملی صنعت نفت ایران دررفتاروکرداراقتصادی - سیاسی دولت ها متبلورگردید و معنا شد .
واینک ،درشرایطی قرارگرفته ایم، که به رغم رجزخوانی های پاسداران وآخوندهای حاکم ، کشورما آبستن تحول است . دراین شرایط حساس ،هیأت حاکمه ایران تمام عیاروبه صورت بی سابقه ای حیات وموجودیت خودرا به سوء استفاده از امکانات و درآمد نفت ایران گره زده است . برای بقاء خود به ریخت وپاش دارایی نفت وگازجامعه ای پرداخته که حزاین ،پشتوانه مادی ومهم دیگری برای توسعه اقتصاد ی اش باقی نمانده ست . با این وجود شاهد آن هستیم که برخی ازسیاست های جهانی، درهیأت موسسات ظاهرا تحقیقاتی خارجی، هم آهنگ با رهبری رژیم ایران ، نغمه پایان صادرات نفتی ایران تا دهسال دیگر را سازکرده اند و برای توجیه ما جراجویی های اتمی رژیم ایران ، ازنیازکشورما به انرژی هسته ای دم می زنند. این نغمه ناموزون درشرایطی سازمی شود که اتلاف سرسام آوردرشیوه عقب مانده برداشت ازذخایرنفتی وشیوه تولید ،توزیع و مصرف انرژی درایران تجت جاکمیت آخوندها بیداد می کند .این ادعا دستاویز اتمی شدن کشوری شده که تا به حال از حدود 130 میلیارد بشگه ذخیره نفتی قابل بهره برداری برخورداراست . این ذخیره عظیم نفتی ، درصورت برداشت صحیح و مدیریت منطقی می تواند 70 سال دیگرجوابگوی میران برداشت وتولید فعلی نفت کشور باشد .نسخه ادامه فعالیت هسته ای برای کشوری نوشته می شود که به لحاظ ذخایرعظیم گازی خودمقام دوم را دردنیا دارد وبالاخره تولید انرژی هسته ای را درکشوری می خواهند توجیه کنند که اولا اورانیوم کافی برای راه اندازی نیروگاههای اتمی را ندارد و ثانیا هزینه سرمایه گذاری و هزینه تولید مقدارمشخص برق درنیروگاه هسته ای اش چند برابرهزینه تولید همان مقداربرق درنیرو گاههای گازی است ومهمترازناموجه بودن اقتصادی ، به علت زلزله خیزبودن، امنیت جغراقیایی لازم برای ایجاد نیروگاه هسته ای راندارد
دراین فضای سیاسی آلوده ودرعین حال پیچیده ، این مردم ایران هستند که باید حرف آخررا بزنند . ما برای تشخیص وتمیزمدیریت ضدملی ازمدیریت ملی انرژی و به طورخاص مدیریت صنعت نفت ایران تجربه گرانبهایی پیش رو داریم . توجه لازم به محتوا و معیارهای اولین تحول موزون اقتصادی - سیاسی در مدیریت کلان کشور ، یعنی تجربه ملی شدن صنعت نفت ایران ودولت مصدق ، می تواند چراغ راهی باشد برای عبورما ازموانع سیاسی داخلی وخارجی کنونی و بازسازی محتوایی مدیریت ملی صنعت نفت ایران .

پیشینه مدیریت صنعت نفت ایران

پنجاه و هشت سال پیش( 29 اسفند 1329 ) ،تحت رهبری دکترمصدق وباتصویب « قانون ملی شدن صنعت نفت ایران» درمجلس شانزدهم ، جنبشی درکشورما شکل گرفت ، که به معنای واقعی جنبشی « ملّی » بود . مسأله این جنبش به جایگزین کردن مدیریت ایرانی به جای مدیریت خارجی صنعت نفت و تبدیل « شرکت نفت انگلیس وایران » به «شرکت ملی نفت ایران »،محدود نمی شد.خواست محتوایی این جنبش آن بود که سیاست ضد ملی را که برایران حاکم بود تغییردهد و سیاستی ملی را برعملکرد مدیریت کلان اقتصادی - سیاسی کشور حاکم کند . رهبری حنبش ملی کردن صنعت نفت ایران ، تغییرمحتوایی سیاست ریشه داری را اراده کرده بود که گرداننده آن سالهای سال درایران به « عزل ونصب دولتها وغارت ثروت ملی ایران » مشغول بود و«عمّال» آن درمحلس، دردربار، دردستگاههای دولتی ، درارتش ، درجامعه و« درهمه جا» فعال بودند .« غارت ثروت ملی ایران » ، درآن زمان « طبق مقررات » ازطریق مدیریت« شرکت نفت انگلیس وایران » ، ساری و جاری می شد . فعالیت مدیریت این « شرکت » درایران به صورتی تنظیم شده بود که به نیاز سیاسی مشخصی که با منافع و مصالح اقتصادی - سیاسی ایران درتضاد بود ، پاسخ دهد . به لحاظ سود دهی حد اکثربهره برداری ازمنابع نفت ایران ،راهنمای عمل این مدیریت بود . با وجود آنکه طی 30 سال اولیه قرارداد خود چهارپنجم مساحت ایران را دراختیارداشتند ، سرمایه گذاری اکتشافی وحقاری برای استخراج نفت را روی میادین نفتی مسجد سلیمان وهفتگل که بهره دهی بسیاربالایی داشت ، متمرکزکرده بودند ، هرگاه فشارچاههای نفت ومیزان استخراج از حد معینی کمترمی شد، آن را رها می کردند و میادین نفتی مستعد دیگری را مورد بهره برداری قرارمی دادند . منافع ملی ایران به حدی مورد بی اعتنایی مدیریت «شرکت » بود که طی 25 سال اول فعالیت خود ، نیازداخلی ایران به نفت و فرآورده های نفتی را نا دیده گرفته بود و طی این دوره فرآورده نفتی مورد نیاز ایران ، مثل امروز ، ازخارج ( ازباکو ) وارد می شد و... این « غارت » بربسترشرایط سیاسی حاکم براین مقطع ازحیات ایران میسرشده بود و ازاین روی تغییرواقعی سیاست حاکم و پیروزی نهضت ملی کردن نفت ایران ، مستلزم آن بود که :
قدرت اجرایی کشوربه دست رئیس دولتی توانمند همچون مصدق سپرده شود که دررأس کمیسیون نفت مجلس باعث وبانی تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت بود و به گواهی سالها فعالیت پیگیر ملی گرایانه اش ، مناسبترین سیاستمداربرای پیشبرد این هدف بود .(این مهم حدود 37 روز بعد ارتصویب قانون، یعنی روزهفتم اردیبهشت 1330، به رغم تلاشی که مخالفان برای نخست وزیری سید ضیاء ، عامل انگلیس ، به عمل می آوردند ، با تصویب محلس محقق شد )
سیاست ملی جایگزین می بایستی مطابق یک استراتژی جامع وقابل اجراء، راه وروش ملی ومستقل ادامه حیا ت اقتصادی - سیاسی جامعه ایران را به وضوح ترسیم کند وسرلوحه کاروفعالیت مدیریت کلان اقتصادی و سیاسی کشورقراردهد. ( هدفگذاری کلی این مهم با نصویب لایحه 9 ماده ای « احرای اصل ملی شدن صنعت نفت » که به « قانون خلع ید »معروف شد انجام گرفت و دولت مصدق با اعلام برنامه اصلاحات اقتصادی - سیاسی دوماده ای دولت خود مأمور شد 1 - به لحاظ اقتصادی اجرای این قانون و « تخصیص عواید حاصل ازفروش نفت ایران به تقویت بنیه اقتصادی کشورورفاه عمومی » را پیگیری کند .2- ازطریق « اصلاح قانون انتخابات مجلس شورایملی و شهرداری ها » اقدام سیاسی مقدماتی برای استقراردموکراسی درایران را به عمل آورد . فرمول کلی اصلاح ساختاراقتصاد ایران درگزارش فروردین ماه 1331 به مجلس این طورخلاصه شد « تعدیل بودجه وموارنه بازرگانی خارجی ، بدون عایدات نفت ، بدون کمک خارجی ، ارطریق گسترش تولید با اتکاء به مردم ». این خیزش اصلاحی دولت مصدق با اتخاذ سیاست معروف به « اقتصاد بدون نفت » ازمهرماه 1331 به اجرا گذاشته شد . دکترمصدق به فراکسیون نهضت ملی درمورد محتوای این سیاست وراهکارآن روز اجرای آن این سیاست گزارش داد :« با تصمیماتی که دولت برای جبران کمبود درآمد حاصله ازنفت کرفته است ، ترتبی اتخاذ شده که بودجه مملکت ار درآمد نفت بی نیازباشد . با فعالیتی که برای صدوردخانیات وهم چنین صدورپنبه به عمل آمده کسربودجه جبران خواهد شد ... با این ترتیب درآمد حاصله ازنفت هرچه باشد اختصاص به کارهای تولیدی دارد [ سرمایه گذاری تولیدی ] ». برای حمایت ازعامل انسانی تولید کشاورزی که بخش عمده تولید ملی آن روز کشوررا تشکیل می داد، ازشهریورماه 1331 قانون « ازدیاد سهم کشاورزان وایجاد سازمان عمرانی کشاورزی » به اجرا درآمد. برای آماده سازی راه پیشرفت صنعتی ، احیاء ، گسترش وحفاظت ازواحدهای صنعتی کشورتحت مراقبت « هیاتهای نظارت ضنعتی » دردستورکاردولت قرارگزفت و برای اولین باردرایران « قانون بیمه های اجتماعی » ازتاریخ 12 مهر 1331 به اجرا درآمد . دراین قانون تمام مزایای اجتماعی کارگزان درکشورهای پیشرفته صنعتی ، ازجمله بیمه بیکاری ، گنجانده شده بود . )

تغییرسیاست ریشه دارحاکم تنها با تغییردولت و تدوین استراتژی نوین ملی میسرنبود ، بایستی ، ازمانعتراشی و سنگ اندازی « عمال » این سیاست ریشه دار برسرراه مدیریت ملی ونوین اموراقتصادی - سیاسی کشورجلوگیری می شد . شاه باید سرجای خودش نشانده می شد ، برای رساندن بودجه دولت به تعادل لازم ، باید هزینه نیروهای مسلح تحت فرماندهی شاه ،که 38 درصد ازبودجه دولت را می بلعید، کاهش یابد .باید با اصلاحات اداری، به خصوص دردستگاه قضایی کشور دست آن بخش از بورژوازی اداری ایران که دررأس آن شاه قرارداشت ازدخالت درمدیریت کلان کشور قطع می شد . اجرای سیاست اقتصاد بدون نفت مستلزم استقرارنظم اقتصادی جدیدی بود که درآن تجاری که با درآمد نفت و « اتصال به خارجی » نشو ونما کرده بودند، نمی توانستند به کارخود ادامه دهند . دولت مصدق برای هموارکردن راه اصلاحات ساختاری کشور، کنارزدن این راهبند ها را نیزوجهه همت خود قرارداد.

ارزیابی کلی عملکرد اقتصادی دولت مصدق
آثارکارآیی سیاستهای اقتصادی دولت مصدق ، درجریان ارزیابی های پایان سال 1331 بارزشد . مجله بانک ملی درتیرماه 1332 گزارش داد طی سال 1331 ارزش صادرات بدون نفت ایران بیشترازواردات کشورشده و ایران درتجارت خارجی بدون صادرات نفت ، به موازنه مثبت رسیده است .بودجه کل کشورنیزدرسال 1332 ، بدون احتساب 180 میلیون تومان هزینه موقت نگهداری تأسیسات تعطیل شده صنعت نفت ملی ایران ، به تعادل رسید و تأمین هزینه های جاری دولت بدون استفاده ازدرآمد نفت میسر شد .برخی از ناظران بی طرف خارجی دراردیبهشت ماه 1332 درارزیابی تحول اقتصادی ایران به این نتیجه رسیدند که « همه چیزایران شگفت آوراست . اما نجات یافتن ایرانی که یک سال پیش درحالت احتضاربود ، شگفت آورترین شگفتیهای این مملکت است . یکسال پیش ایران به علت آنکه عایدات نفتش قطع شده بود ، برآستانه ورشکستگی مالی ایستاده بود واینک به مرحله ای وارد شده که طلیعه و آغازشکوفایی اقتصادی اوست » (1) .شهید دکترحسین فاطمی معاون نخست وزیر و سخنگوی دولت مصدق طی مصاحبه مطبوعاتی خود درتاریخ 6 اردیبهشت 1332 اعلام کرد « پس اردوسال با تعقیب روش اقتصادی جدید واستفاده ازمنابع کشاورزی وصنعتی و افزایش صادرات کشور، یک تحول عظیم دراوضاع اقتصادی و مالی کشوردرحال تکوین است . درنتیجه پیروی ازاین روش امروز نه تنها اعتبارخزانه دولت پا برجاست ، بلکه مبالغ هنگفتی ازقروض سابق دولت پرداخت شده است . دراین دوسال اگربه مشکلات و کارشکنی ها وتوطئه های رنگارنگی که دشمن درسرراه پیروزی ملت ایجاد کرد ه است توجه شود ، آن وقت بهترپی خواهید برد که عزم و اراده یک جامعه مصمم و مبارزچگونه اخلالگری ها را درهم شکسته و نیروی الهام بخش افکارعمومی چطورضامن موفقیتها و پیروزی ها شده است »

اما ، صاحبان منافع خارجی وداخلی که آبشان با منافع ملی ایران دریک جوی نمی رفت ، نمی توانستند این تحول عمیق اقتصادی - سیاسی را تحمل کنند . اینها درجستجوی بازیافت منافع ازدست رفته خود درایران « یافتند آخرفسونی را که می جستند » . در« جامعه مصمم ومبازر» ایران تفرقه انداختند ودراین فضا با کودتای 28 مرداد ، راه وروش مدیریت ملی اموراقتصادی - سیاسی ایران را متوقف کردند . با این وجود « نهضت ملی کردن صنعت نفت ایران » و تجربه دولت ملی دکترمصدق ، اداره امور داخلی و خارجی جامعه ایران مبتنی برمنافع ملی را درعمق وجدان آکاه این جامعه ثبت کرد. این نهضت، درعملکرد دولت مصدق،رعایت منافع ملی درکارکشورداری را معنا کرد و به صورت رهنمودی عینی و همیشه معتبرفرا راه ایرانیانی قرارداد که پیشبرد جامعه ایران درمسیرآزادی و توسعه را وجهه همت خود قرارداده اند.

دفع نهایی مدیریت ضدملی رژیم شاه
حکومت وابسته و کودتایی شاه ، حکومتی بود که برروی دوش خود غارتکرانی را که مردم ایران ازدربیرون کرده بودند، ازپنجره وارد کشورکرد . حکومتی بود که مدیریت نفت ملی شده ایران را باردیگر به شرکتهای تابعه دولتهایی سپرد که غائله ضدملی 28 مرداد را درایران به پا کردند .این حکومت برای ملتی که راه ورسم زندگی مستقل ومنطقی اقتصادی - سیاسی خود را تجربه کرده بود ، قابل تحمل نبود . ازاین روی، حکومت وابسته شاه با آنکه فعالیت سیاسی « نهضت مقاومت ملی » ایران را سرکوب کرد و درعمل به بن بست رساند ،با آنکه خفقان را بالا برد و پس ازتشکیل حزب واحد مطلوب خود موسوم به « حزب رستاخیز» به مخالفان سیاسی خود تکلیف کرد که ازکشورخارج شوند . با آنکه« ساواک » پلیس امنیتی مجهزو مخوف خود را به میدان درگیری با جنبش های انقلابی مردم ایران فرستاد ، با آنکه به توصیه مشاوران امنیتی خارجی خود نمایش « انقلاب سفید شاه ومردم » را به روی صحنه آورد و... حریف مردم سردو گرم چشیده ایران نشد و در22 بهمن 1357، به دست این مردم ، طومارخیانت 25 ساله اش درهم پیچیده شد .

واینک... ما وبازسازی مدیریت ملی صنعت نفت ایران

پس از انقلاب 22 بهمن وسرنگونی حکومت وابسته شاه ،انتظاری که ازعمق و جدان آگاه جامعه ایران زبانه می کشید آن بود، که مدیریت ملی و مصدق گونه صنعت نفت ایران ، که با کودتای شاه متوقف شده بود ، بازسازی شود .اما دیری نپایید که خمینی ، رهبری غاصب انقلاب ، آب پاکی را روی دست همه کسانی که دم ازمدیریت ملی ، اقتصادملی وایرانیت می زدند ، ریخت وازموضع « مرجع تقلید و رهبر انقلاب » اعلام کرد « این حسابهایی که بین مردم ما مطرح است که ما ایرانی هستیم وبرای ایران چه باید بکنیم ، این حسابها درست نیست . این قضیه یی که شاید صحبتش درهمه جا هست که به ملت و ملیت کارداشته باشند ، این یک امربی اساس است دراسلام ،بلکه متضاد است با اسلام »(4 ) . این «حکم شرعی » خمینی ، باپیگیری خود او و تربیت شدگان مکتب او ، ازهمان ماههای اولیه بعدازانقلاب ، بررفتار وکردارمدیریت سیاسی - اقتصادی دولتهای پس ار«دولت موقت »، اعمال وجاری گردید . «اسلام گرایی » رژیم ضد تاریخی ولایت فقیه و قوه مجریه آن ، چنانکه امروزشاهد آن هستیم ، کاراین رژیم را اریکسو به سمت تبدیل شدن به قدرت اتمی سوق داده و ازسوی دیگربه دخالت آشوبگرانه درامور« دنیای اسلام » وکشورهای منطقه کشانده است . مدیریت کنونی صنعت نفت ایران، به لحاظ عملکرد مالی وسیاسی ، تمام و کمال به خدمت پیشبرد غلط های زیادی این چنینی درآمده ودرمسیری متقابل و متضاد با مدیریت ملی این صنعت ملی حرکت می کند . البته دود این انحراف تاریخی به چشم ملت ایران می رود . اما به شرایطی رسیده ایم که درآن می توان جلوی این انحراف را گرفت .موقعیت سیاسی داخلی و بین المللی رژیم نفتخوار ولایت فقیه بیش ازهمیشه تضعیف و آسیب پذیرشده . وقت برخاستن رسیده وقت آن رسیده که با همت نسل جوان و ملت رشید ایران خلع یدنفتی، و به دنبال آن خلغ ید سیاسی ازاین رژیم ضدملی محقق شود و بازسازی مدیریت ملی صنعت نفت ایران میسرگردد . سال نورا با تلاش برای تحقق این ضرورت ملی به سالی مبارک و سرنوشت سازتبدیل کنیم . نوروز برمردم ایران مبارکباد



زیرنویس :
روزنامه معروف المصری 18 مه 1953 1-سرمقاله
-« توضیح المسائل » شجاع الدین شفا ، به نقل ازنشریات رژیم، ص863

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home