ابران اکو
شرایط حاکم برصدوردومین قطعنامه تحریم رژیم ایران توسط شورای امنیت
مصاحبه با نشریه مجاهد
شرایط حاکم برصدوردومین قطعنامه تحریم رژیم ایران توسط شورای امنیت
مصاحبه با نشریه مجاهد
فروردین 86
شورای امنیت سازمان ملل متحد دومین قطعنامه تحریم رژیم ایران را روز4 فروردین 1386 به اتفاق آراء تصویب کرد . ازجمله مسائلی که اذهان ایرانیان و ناظران سیاسی جهان را به خود مشغول داشته اینستکه باصدوراین قطعنامه کار رویارویی طرف خارجی بارژیم ولایت فقیهی حاکم برایران چه وضعیتی پیدا کرده ،به چه سمتی پیش می رود، وچه سرانجامی می تواند داشته باشد ؟ . می دانیم عامل ایرانی و به طورمشخص مقاومت سازمانیافته مردم ایران به حکم وظیفه ای ملی - انسانی و با مایه گذاری سنگین ، به افشای خطرمجهزشدن رژیم ایران به سلاح اتمی پرداخت و درکاربه جریان افتادن این پرونده در آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد و رسیدن کاربه این مرحله حساس، نقشی مبنایی داشته است . این مایه گذاری و این نقش آفرینی، به حساب آن انجام گرفته و می گیرد که ذینفع اصلی دراین دعوا جامعه ایران است . به این اعتبار شورای امنیت سازمان ملل دربرخورد با شرارت اتمی ودیگرشرارتهای رژیم ولایت فقیه می بایستی منافع و مصالح ملی ایران را به حساب بیاورد . اما برای آنکه روند این پرونده سمت و سو و سرانجامی منطبق با منافع ملی ایران پیدا کند ، عامل ایرانی باید با تلاش وفعالیتی بیش ازپیش وارد صحنه شود و ضمن مقابله با فعالیتهای اتمی ضد ملی حکومت پاسدارها و آخوندها،آنچنانکه تا به حال اثرگذاشته ، روی تصمیم گیری های شورای امنیت تأثیربگذارد . با هرگامی که در شورا ی امنیت ودر حاشیه شورای امنیت درجهت تشدید تحریم رژیم ایران برداشته می شود ، با هرواکنش عملی که رژیم ولایت فقیهی ایران نسبت به این اقدام ها نشان می دهد ، ما باید درسمت دهی منطقی این دعوا و جلو گیری ازانحراف هایی که عامل خارجی، به طورمکرر درمورد رژیم ایران مرتکب شده است ، نقش خود را ایفا کنیم .ازآنجایی که با تصویب هریک ازقطعنامه های تحریم توسط شورای امنیت ، جامعه جهانی به لحاظ حقوقی وسیاسی ، خواه و ناخواه ، یک گام به تعیین تکلیف با رژیم یاغی ولایت فقیه نزدیکترمی شود ، شرط ایفای نقش عامل ایرانی دراین دعوا، تعمق درمحتوا ومعنای قطعنامه های شورای امنیت ، اقدام ها ی حاشیه ای خارجی و واکنش ها و تحرکات رژیم است . اراین روی ، پس ازصدورقطعنامه 1747 ، باردیگربا آقای حاج حمزه به گفتگو نشسته ایم و امیدواریم که این گفت وشنود ها فتح بابی شود برای مشارکت خوانندگان محترم مجاهد دراین بحث ها و روشن شدن هرچه بیشتروظایف ملی که در جریان این دعوا ، عامل ایرانی باید به عهده بگیرد.
س 1 - آقای حاج حمزه ،اولین سؤال من این است که ازنظرشما نقاط قوت و نقاط ضعف قطعنامه 1747، دومین مصوبه شورای امنیت سازمان ملل درمورد تحریم رژیم ایران چیست ؟.
ج 1- اجازه بدهید پیش ازپاسخ به سوال شما ضمن سلام و عرض تبریک سال نو به خوانندگان گرامی نشریه محاهد ، یاد آوری کنم که قطعنامه های تحریم رژیم ایران توسط شورای امنیت ، نوعی برنامه ریزی برای مقابله عملی وجمعی جامعه جهانی با شرارتهای این رژیم است،یا باید این طور باشد .ما به عنوان عضوی ازجامعه ایران و درعین حال عضوی ازجامعه جهانی ،درخوب وبد این برنامه ریزی ها ، به طور مضاعف ذینفع هستیم و به نظر من ازاین زاویه باید در مورد نقطه قوت ها ونقطه ضعف های قطعنامه های شورای امنیت ، قضاوت کنیم . درضمن این موضوع را نیزباید یاد آوری کنم که ما نقطه قوت تحرک اخیر خارحی ها ازمجرای شورای امنیت ودرحاشیه شورای امنیت را، به طورنسبی و درمقایسه با بی تحرکی وخامتبارسالهای گذشته آنها نسبت به شرارتهای خطرناک رژیم ایران ، درنظرمی گیریم . با این مقدمه ، به نظرمن نقطه قوت های نسبی این قطعنا مه عبارتند از
الف - تمرکزتحریم روی کانون خطر وهدفگیری برای مهارعاملان نظامی - سیاسی واقتصادی شرارت دررژیم ولایت فقیه، یعنی فرماندهان کنونی وقبلی سپاه پاسداران و شرکتهای وابسته به این سپاه . ( دراین قطعنامه 15 فرمانده کنونی وقبلی سپاه و 13 شرکت تجت مالکیت ویا تحت کنترل سپاه تحریم شده که با احتساب موارد قطعنامه اول تحریم، تعداد سرکردگان فعال سپاه که تا به حال تحت تحریم قرارگرفته اند به 22 نفروتعداد شرکتهای تحت مالکیت ویا تحت کنترل سپاه به 27 شرکت می رسد . قراردادن نام بانک سپه درلیست موسسات تحت تحریم شورای امنیت نشانه آنست که این بارشورای امنیت مهار واسطه مالی و اقتصادی شرارتهای برون مرزی سپاه را نیزمورد توجه قرارداده است )
ب - بررخورد یک کاسه وجامعتربا نمود های نظامی شرارت برون مرزی رژیم ولایت فقیهی ایران ، یعنی مجموعه فعالیتهای اتمی ، موشکی و تروریستی این رژیم . توضیح آنکه قطعنامه اول تحریم، روی فعالیتهای اتمی و موشکی رژیم متمرکزبود ودرقطعنامه دوم تحریم ، با قراردادن نام افرادی مثل «فرمانده سپاه قدس» وممنوع کردن مطلق « ارسال، فروش وجا به جایی مستقیم وغیرمستقیم هرنوع سلاح متعلق به رژیم ایران » ( ماده 5 قطعنامه 1747 ) ، مقابله جهانی با دخالت تروریستی برون مرزی رژیم ارجمله درعراق ، لبنان و فلسطین ، یمن و سودان نیز، دردستورکار شورای امنیت واقع شده است . درضمن درماده 6 قطعنامه 1747، ازهمه دولت ها و ازجمله دولت روسیه می خواهد درکارفروش سلاح های سنگین جنگی نظیر تانک ،ناو ،هواپیما موشک و توپهای کالیبربالا، مراقبت و کنترل لازم را به خرج دهند . این ماده زمینه را برای تحریم فروش سلاح های سنگین به رزیم ایران ، درقطعنامه های بعدی آماده کرده است . شورای امنیت در ماده 7 قطعنامه 1747نیزبه زمینه سازی تحریم مالی دولت پاسداران پرداخته و از« همه دولتها وموسسات مالی بین المللی می خواهد جزدرمورد منظورهای انسانی وعمرانی ،زیربار تعهد جدیدی برای دادن کمک مالی بلاعوض ، حمایت مالی و وام ممتاز( ( concessional loansبه دولت جمهوری اسلامی ایران ، نروند » . این ماده برمبنای این نظریه گنجانده شده که ایجاد هرنوع گشایش و دادن هرنوع کمک مالی خارجی به دولت پاسداران، دست این دولت را درریخت وپاش های مالی برای پیشبرد فعالیتهای اتمی - تروریستی اش بازمی کند .
ج -تاکید مکرر قطعنامه 1747 برضرورت توقف و تعلیق پایداروبلندمدت فعالیتهای فرآوری مقدماتی وغنی سازی نهایی اورانیوم و همچنین تولید آب سنگین درایران . این تأکید اریکسو باتکیه مکرربه خواستهای آخرین قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت وضرورت بررسی ، تأیید و گزارش تحقق یا عدم تحقق آنها توسط آژانس به شورای امنیت به چشم می خورد و ارسوی دیگراعلام موافقت ضمنی شورای امنیت با مشارکت رژیم ایران با روسیه برای غنی سازی اورانیوم درخارج ارایران وهمچنین اعلام موافقت ضمنی با واگذاری راکتورآب سبک توسط اروپایی ها به جای راکتورآب سنگین اراک ، که درپیوست شماره 2 قطعنامه 1747 آمده ، براین تأکید دلالت دارند .
س2 - قبل ازاینکه به کمبودها و نقطه ضعف ها ی این قطعنامه به پردازید ، فکرمی کنم بهترباشد قدری درباره تفاهم مشترکی که برتصویب قطعنامه اخیرشورای امنیت حاکم بوده ، توضیح بدهید ؟
ج 2- حق با شماست . ابتداء باید دید 5 عضو دایم شورای امنیت و آلمان ، با وحود روابط اقتصادی متفاوت خود با ایران ، با وجود رقابت سختی که برسرگرفتن سهم بیشترازبازارمنطقه و بازارایران با یکدیگر دارند ، برمبنای چه منافع و هدفگذاری مشترکی تا این جای کار، با اجماع واتفاق نظر، پیش آمده اند . آن وقت با توجه به این هدفگذاری مشترک می توانیم درباره کمبود ها و نقطه ضعف های تصمیم گیری کنونی آنها ، قضاوت کنیم . به نظرمن همه این قدرت ها ی رقیب ، درآشوب زدایی ازمنطقه مستعد خاورمیانه و برقراری ثبات سیاسی نسبی دراین منطقه مساعد و آشوب زده منافع مشترک دارند به عبارت دیگرثبات سیاسی این منطقه، نیازاولیه همه آنها برای تأمین انرژی و فعالیت تجاری ، مالی ودادوستد سرمایه ای و به طورخلاصه پهن کردن بساط اقتصاد جهانی شده آنهاست . اینها از زاویه این نیازمشترک برای رویاورویی با شرارت و آشوبگری اتمی - تروریستی رژیم ایران همراه شده اند . این حد ازهمراهی را لازمه دستیابی به این هدف مشترک خود که آشوب زدایی ازمنطقه وبرقراری ثبات سیاسی است ،می دانند وبابت همین حد ازهمراهی ،با توسل به تحریم رژیم ،مجبورهستند هریک به سهم خود مایه گذاری سیاسی -.اقتصادی کنند . بنا براین می بینیم تأمین نیازحیاتی اقتصاد جهانی شده اینها به تحقق این هدف مشترک گره خورده وازرفع آشوب وتأمین ثبات سیاسی این منطقه مستعد نمی توانند صرف نظرکنند . هرچه تحریم رژیم آشوبگرایران درشورای امنیت جلوتربرود، احتمال کوتاه آمدن و امکان انصراف قدرتهای مذکورازپیگیری هدف مشترکشان کمترو کمترمی شود . به این اعتبارمن فکرمی کنم این قدرتها به نوعی دریک راه بی برگشت واردشده اند وباید در طی این مسیر با رژیم ایران تعیین تکلیف کنند . فضای درگیری این قدرتها با رژیم ایران به حدی جدی وحیاتی است که رفتار حتی دولت هایی را که قصد کمک به رژیم ایران درشورای امنیت را داشتند ، نظیردولت آفریقای جنوبی ، اندونزی و قطر، را تحت الشعاع خود قرارداده ، به طوری که این دولت ها، به رغم تلاش های اولیه خود برای تعویق و تلطیف تصمیم شورای امنیت ، دست آخر درجلسه رأی گیری حتی نتوانستند رأی ممتنع به پیش نویس قطعنامه 1747 بدهند ومصلحت دیدند خود را با سمت وسوی تحول موقعیت بین المللی رژیم هماهنگ کنند و به پیش نویس رأی مثبت دهند ! تا قطعنامه 1747 نیزمثل قطعنامه قبلی شورای امنیت درمورد تحریم رژیم ایران ، به اتفاق آراء تصویب شود .
س 3- با این فضای جدی که شما به آن اشاره کردید ، کمبود ها و نقاط ضعف قطعنامه اخیرچیست و ازکجا ناشی می شوند ؟
شورای امنیت سازمان ملل متحد دومین قطعنامه تحریم رژیم ایران را روز4 فروردین 1386 به اتفاق آراء تصویب کرد . ازجمله مسائلی که اذهان ایرانیان و ناظران سیاسی جهان را به خود مشغول داشته اینستکه باصدوراین قطعنامه کار رویارویی طرف خارجی بارژیم ولایت فقیهی حاکم برایران چه وضعیتی پیدا کرده ،به چه سمتی پیش می رود، وچه سرانجامی می تواند داشته باشد ؟ . می دانیم عامل ایرانی و به طورمشخص مقاومت سازمانیافته مردم ایران به حکم وظیفه ای ملی - انسانی و با مایه گذاری سنگین ، به افشای خطرمجهزشدن رژیم ایران به سلاح اتمی پرداخت و درکاربه جریان افتادن این پرونده در آژانس بین المللی انرژی اتمی و شورای امنیت سازمان ملل متحد و رسیدن کاربه این مرحله حساس، نقشی مبنایی داشته است . این مایه گذاری و این نقش آفرینی، به حساب آن انجام گرفته و می گیرد که ذینفع اصلی دراین دعوا جامعه ایران است . به این اعتبار شورای امنیت سازمان ملل دربرخورد با شرارت اتمی ودیگرشرارتهای رژیم ولایت فقیه می بایستی منافع و مصالح ملی ایران را به حساب بیاورد . اما برای آنکه روند این پرونده سمت و سو و سرانجامی منطبق با منافع ملی ایران پیدا کند ، عامل ایرانی باید با تلاش وفعالیتی بیش ازپیش وارد صحنه شود و ضمن مقابله با فعالیتهای اتمی ضد ملی حکومت پاسدارها و آخوندها،آنچنانکه تا به حال اثرگذاشته ، روی تصمیم گیری های شورای امنیت تأثیربگذارد . با هرگامی که در شورا ی امنیت ودر حاشیه شورای امنیت درجهت تشدید تحریم رژیم ایران برداشته می شود ، با هرواکنش عملی که رژیم ولایت فقیهی ایران نسبت به این اقدام ها نشان می دهد ، ما باید درسمت دهی منطقی این دعوا و جلو گیری ازانحراف هایی که عامل خارجی، به طورمکرر درمورد رژیم ایران مرتکب شده است ، نقش خود را ایفا کنیم .ازآنجایی که با تصویب هریک ازقطعنامه های تحریم توسط شورای امنیت ، جامعه جهانی به لحاظ حقوقی وسیاسی ، خواه و ناخواه ، یک گام به تعیین تکلیف با رژیم یاغی ولایت فقیه نزدیکترمی شود ، شرط ایفای نقش عامل ایرانی دراین دعوا، تعمق درمحتوا ومعنای قطعنامه های شورای امنیت ، اقدام ها ی حاشیه ای خارجی و واکنش ها و تحرکات رژیم است . اراین روی ، پس ازصدورقطعنامه 1747 ، باردیگربا آقای حاج حمزه به گفتگو نشسته ایم و امیدواریم که این گفت وشنود ها فتح بابی شود برای مشارکت خوانندگان محترم مجاهد دراین بحث ها و روشن شدن هرچه بیشتروظایف ملی که در جریان این دعوا ، عامل ایرانی باید به عهده بگیرد.
س 1 - آقای حاج حمزه ،اولین سؤال من این است که ازنظرشما نقاط قوت و نقاط ضعف قطعنامه 1747، دومین مصوبه شورای امنیت سازمان ملل درمورد تحریم رژیم ایران چیست ؟.
ج 1- اجازه بدهید پیش ازپاسخ به سوال شما ضمن سلام و عرض تبریک سال نو به خوانندگان گرامی نشریه محاهد ، یاد آوری کنم که قطعنامه های تحریم رژیم ایران توسط شورای امنیت ، نوعی برنامه ریزی برای مقابله عملی وجمعی جامعه جهانی با شرارتهای این رژیم است،یا باید این طور باشد .ما به عنوان عضوی ازجامعه ایران و درعین حال عضوی ازجامعه جهانی ،درخوب وبد این برنامه ریزی ها ، به طور مضاعف ذینفع هستیم و به نظر من ازاین زاویه باید در مورد نقطه قوت ها ونقطه ضعف های قطعنامه های شورای امنیت ، قضاوت کنیم . درضمن این موضوع را نیزباید یاد آوری کنم که ما نقطه قوت تحرک اخیر خارحی ها ازمجرای شورای امنیت ودرحاشیه شورای امنیت را، به طورنسبی و درمقایسه با بی تحرکی وخامتبارسالهای گذشته آنها نسبت به شرارتهای خطرناک رژیم ایران ، درنظرمی گیریم . با این مقدمه ، به نظرمن نقطه قوت های نسبی این قطعنا مه عبارتند از
الف - تمرکزتحریم روی کانون خطر وهدفگیری برای مهارعاملان نظامی - سیاسی واقتصادی شرارت دررژیم ولایت فقیه، یعنی فرماندهان کنونی وقبلی سپاه پاسداران و شرکتهای وابسته به این سپاه . ( دراین قطعنامه 15 فرمانده کنونی وقبلی سپاه و 13 شرکت تجت مالکیت ویا تحت کنترل سپاه تحریم شده که با احتساب موارد قطعنامه اول تحریم، تعداد سرکردگان فعال سپاه که تا به حال تحت تحریم قرارگرفته اند به 22 نفروتعداد شرکتهای تحت مالکیت ویا تحت کنترل سپاه به 27 شرکت می رسد . قراردادن نام بانک سپه درلیست موسسات تحت تحریم شورای امنیت نشانه آنست که این بارشورای امنیت مهار واسطه مالی و اقتصادی شرارتهای برون مرزی سپاه را نیزمورد توجه قرارداده است )
ب - بررخورد یک کاسه وجامعتربا نمود های نظامی شرارت برون مرزی رژیم ولایت فقیهی ایران ، یعنی مجموعه فعالیتهای اتمی ، موشکی و تروریستی این رژیم . توضیح آنکه قطعنامه اول تحریم، روی فعالیتهای اتمی و موشکی رژیم متمرکزبود ودرقطعنامه دوم تحریم ، با قراردادن نام افرادی مثل «فرمانده سپاه قدس» وممنوع کردن مطلق « ارسال، فروش وجا به جایی مستقیم وغیرمستقیم هرنوع سلاح متعلق به رژیم ایران » ( ماده 5 قطعنامه 1747 ) ، مقابله جهانی با دخالت تروریستی برون مرزی رژیم ارجمله درعراق ، لبنان و فلسطین ، یمن و سودان نیز، دردستورکار شورای امنیت واقع شده است . درضمن درماده 6 قطعنامه 1747، ازهمه دولت ها و ازجمله دولت روسیه می خواهد درکارفروش سلاح های سنگین جنگی نظیر تانک ،ناو ،هواپیما موشک و توپهای کالیبربالا، مراقبت و کنترل لازم را به خرج دهند . این ماده زمینه را برای تحریم فروش سلاح های سنگین به رزیم ایران ، درقطعنامه های بعدی آماده کرده است . شورای امنیت در ماده 7 قطعنامه 1747نیزبه زمینه سازی تحریم مالی دولت پاسداران پرداخته و از« همه دولتها وموسسات مالی بین المللی می خواهد جزدرمورد منظورهای انسانی وعمرانی ،زیربار تعهد جدیدی برای دادن کمک مالی بلاعوض ، حمایت مالی و وام ممتاز( ( concessional loansبه دولت جمهوری اسلامی ایران ، نروند » . این ماده برمبنای این نظریه گنجانده شده که ایجاد هرنوع گشایش و دادن هرنوع کمک مالی خارجی به دولت پاسداران، دست این دولت را درریخت وپاش های مالی برای پیشبرد فعالیتهای اتمی - تروریستی اش بازمی کند .
ج -تاکید مکرر قطعنامه 1747 برضرورت توقف و تعلیق پایداروبلندمدت فعالیتهای فرآوری مقدماتی وغنی سازی نهایی اورانیوم و همچنین تولید آب سنگین درایران . این تأکید اریکسو باتکیه مکرربه خواستهای آخرین قطعنامه شورای حکام آژانس بین المللی انرژی اتمی و مفاد قطعنامه های قبلی شورای امنیت وضرورت بررسی ، تأیید و گزارش تحقق یا عدم تحقق آنها توسط آژانس به شورای امنیت به چشم می خورد و ارسوی دیگراعلام موافقت ضمنی شورای امنیت با مشارکت رژیم ایران با روسیه برای غنی سازی اورانیوم درخارج ارایران وهمچنین اعلام موافقت ضمنی با واگذاری راکتورآب سبک توسط اروپایی ها به جای راکتورآب سنگین اراک ، که درپیوست شماره 2 قطعنامه 1747 آمده ، براین تأکید دلالت دارند .
س2 - قبل ازاینکه به کمبودها و نقطه ضعف ها ی این قطعنامه به پردازید ، فکرمی کنم بهترباشد قدری درباره تفاهم مشترکی که برتصویب قطعنامه اخیرشورای امنیت حاکم بوده ، توضیح بدهید ؟
ج 2- حق با شماست . ابتداء باید دید 5 عضو دایم شورای امنیت و آلمان ، با وحود روابط اقتصادی متفاوت خود با ایران ، با وجود رقابت سختی که برسرگرفتن سهم بیشترازبازارمنطقه و بازارایران با یکدیگر دارند ، برمبنای چه منافع و هدفگذاری مشترکی تا این جای کار، با اجماع واتفاق نظر، پیش آمده اند . آن وقت با توجه به این هدفگذاری مشترک می توانیم درباره کمبود ها و نقطه ضعف های تصمیم گیری کنونی آنها ، قضاوت کنیم . به نظرمن همه این قدرت ها ی رقیب ، درآشوب زدایی ازمنطقه مستعد خاورمیانه و برقراری ثبات سیاسی نسبی دراین منطقه مساعد و آشوب زده منافع مشترک دارند به عبارت دیگرثبات سیاسی این منطقه، نیازاولیه همه آنها برای تأمین انرژی و فعالیت تجاری ، مالی ودادوستد سرمایه ای و به طورخلاصه پهن کردن بساط اقتصاد جهانی شده آنهاست . اینها از زاویه این نیازمشترک برای رویاورویی با شرارت و آشوبگری اتمی - تروریستی رژیم ایران همراه شده اند . این حد ازهمراهی را لازمه دستیابی به این هدف مشترک خود که آشوب زدایی ازمنطقه وبرقراری ثبات سیاسی است ،می دانند وبابت همین حد ازهمراهی ،با توسل به تحریم رژیم ،مجبورهستند هریک به سهم خود مایه گذاری سیاسی -.اقتصادی کنند . بنا براین می بینیم تأمین نیازحیاتی اقتصاد جهانی شده اینها به تحقق این هدف مشترک گره خورده وازرفع آشوب وتأمین ثبات سیاسی این منطقه مستعد نمی توانند صرف نظرکنند . هرچه تحریم رژیم آشوبگرایران درشورای امنیت جلوتربرود، احتمال کوتاه آمدن و امکان انصراف قدرتهای مذکورازپیگیری هدف مشترکشان کمترو کمترمی شود . به این اعتبارمن فکرمی کنم این قدرتها به نوعی دریک راه بی برگشت واردشده اند وباید در طی این مسیر با رژیم ایران تعیین تکلیف کنند . فضای درگیری این قدرتها با رژیم ایران به حدی جدی وحیاتی است که رفتار حتی دولت هایی را که قصد کمک به رژیم ایران درشورای امنیت را داشتند ، نظیردولت آفریقای جنوبی ، اندونزی و قطر، را تحت الشعاع خود قرارداده ، به طوری که این دولت ها، به رغم تلاش های اولیه خود برای تعویق و تلطیف تصمیم شورای امنیت ، دست آخر درجلسه رأی گیری حتی نتوانستند رأی ممتنع به پیش نویس قطعنامه 1747 بدهند ومصلحت دیدند خود را با سمت وسوی تحول موقعیت بین المللی رژیم هماهنگ کنند و به پیش نویس رأی مثبت دهند ! تا قطعنامه 1747 نیزمثل قطعنامه قبلی شورای امنیت درمورد تحریم رژیم ایران ، به اتفاق آراء تصویب شود .
س 3- با این فضای جدی که شما به آن اشاره کردید ، کمبود ها و نقاط ضعف قطعنامه اخیرچیست و ازکجا ناشی می شوند ؟
ج 3 - قطعنامه 1747 شورای امنیت به رغم بالا بردن چماق تحریم شدید ترو گسترده تررژیم ، یک پیام ضعف اساسی ازجانب این شورا به رژیم ولایت فقیهی ایران می فرستد وازنظر تأثیرگذاری روی این رژیم نیز یک کمبود ونقص مهم دارد . پیام ضعف این قطعنامه، آنستکه درپیوست شماره 2 آن ، به هوای تغییربرخورد وتغییررفتاراین رژیم تغییرنا پذیر، پس ازتجربه مکررو چند ساله بی اثرماندن پیشنهاد های تشویقی ، به طوررسمی سینی حلوای تشویقی گوناگون و گسترده ای را برای رسیدن به « توافق بلند مدت » با رژیمی را گنجانده اند ، که جززبان زورنمی فهمد ! دراین پیوست زیرعنوان « عناصرتوافق بلند مدت » آورده اند « هدف ما آنستکه ،براساس احترام متقابل وبرقراری اعتماد بین المللی نسبت به ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران، روابط وهمکاری خود را با ایران گسترش دهیم . ما شروع یک مذاکره تفاهم آمیزبرای توافق دراین مورد را به ایران پیشنهاد می کنیم . این توافق می تواند با آژانس بین المللی انرژی اتمی حاصل شود و به تأیید و تصویب شورای امنیت برسد » . ( دراین پیوست تشویقی، به همکاری بلند مدت طرقین، که باید بامذاکره درباره آن توافق شو د، درزمینه های زیراشاره شده است : 1-زمینه هسته ای : شامل همکاری اتمی با اروپا ، ساخت نیروگاه مدرن آب سبک وضد زلزله ، همکاری تحقیقاتی برای استفاده ازاتم درپزشکی و کشاورزی ، تإمین سوخت برای نیروگاه های اتمی ایران ازطریق غنی سازی اورانیوم درروسیه با مشارکت این کشور وذخیره پنج سال نیازنیروگاههای اتمی ایران و.. 2- زمینه سیاسی و اقتصادی : شامل همکاری امنیتی منطقه ای ، تجارت وسرمایه گذاری ، رفع محدودیت های ناوگان هواپیمایی کشوری ایران ، همکاری ومشارکت با اتحادیه اروپا درزمینه انرژی ، نوسازی تاسیسات زیربنایی ارتباطات راه دورایران ، همکاری درزمینه تکنولوژی پیشرفته و جدید ، حمایت ازتوسعه کشاورزی ایران ازطریق دستیابی به تکنولوژی و تجهبیزات کشاورزی آمریکا واروپا )
س 4 - درمورد گنجاندن پیوست تشویقی شماره 2، که شما ازآن به عنوان« پیام ضعف » قطعنامه یاد کردید ، برخی آنرا «پیام اتمام حجت» رسمی شورای امنیت به رژیم تلقی می کنند و می گویند قید رسمی این پیوست تشویقی درقطعنامه شورای امنیت، برای خالی نماندن عریضه است تا وقتی کاردعوا به جا های باریکترازاین رسید ، دراین سند بین المللی ثبت شده باشد که شورای امنیت پس از این اتمام حجت خیرخواهانه ، فشارتحریم را روی رژیم ایران بالا تربرده است .
ح 4 - قطعنامه های شورای امنیت وضرب الأجل های 60 روزه برای اجرای آن همه حاوی پیام اتمام حجتی است به رژیم با این مضمون که «اگربه خواست این شورا تسلیم نشوی ، باید منتظرفشاروانزوای بیشترباشی» . اما آوردن مشوق ها ، آنهم درسومین قطعنامه شورای امنیت ، نشانه آنست که این شورا هنوزدرصدد آزمایش آزموده هایی است که نتیجه نداده اند، نشان می دهد تصمیم های این شوراهنوزتحت تأثیراین توهم انجام می گیرد که زبان تشویق ،مدارا ومذاکره می تواند روی تغییررفتار رژیم ایران موثرواقع شود . بیانیه ای که 1+5 واتحادیه اروپا بلافاصله بعد ازتصویب قطعنامه 1747 صادرکردند و به دنبال آن گفتگوی تلفنی سولونا، مسؤول روابط خارجی اتحادیه اروپا، با لاریجانی و اظهارات مقامات چین ، روسیه وسایرکشورها ، همه وهمه بروحود این فضای توهم آمیزدلالت دارند. سیاست تشویق برای مذاکره، درشرایطی تصمیم گیری های تنبیهی شورای امنیت را خنثی بی اثرکرده که رابرت گیتس وزیردفاع آمریکا روز28 مارس 2007 ضمن اعلام آمادگی آمریکا برای «مذاکره عمیقتر» با رژیم ایران ، اعتراف می کند « آمریکا ازسال 1979، به طورمکررودربیشترموارد بی نتیجه ، به صورتی اغفال شده ، در جستجوی میانه روهای رژیم ایران بوده است .»و اضافه می کند « ما نباید درمورد ماهیت این رژیم ویا طرح های هسته ای آن ، اهدافش درعراق ویا بلند پروازی هایش درمنطقه خلیج فارس شک وتوهمی داشته باشیم »( واشنگتن پست 28 مارس 2007) . با این وجود، می بینیم هنوزسیاست تشویقی و «حلوا»یی شورای امنیت برسیاست تنبیهی و«چماقی» این شورا ، غلبه دارد . سران رژیم برای خریدن وقت و پیشبرد کارشان به شدت مشغول دامن زدن به این فضای توهم اند . رفسنجانی وخاتمی با موافقت خامنه ای باردیگردرنقش « مدره » های مذاکره جوی رژیم به روی صحنه نمایش آمده اند .لاریجانی و متکی طرف حسابهای فعلی خارجی ها ، یکریزآمادگی رژیم برای مذاکره را غرغره می کنند و تمامیت رژیم گنجاندن پیوست تشویقی درسومین قطعنامه شورای امنیت واظهارات و تماس های خارجی ها، بعد ازصدورقطعنامه را « فرصت» مناسبی یافته است برای خریدن وقت وتاختن درمیدان مسابقه دستیابی به فوت وفن کامل تولید بمب اتمی ! . به این حساب است که باید آوردن پیوست تشویقی شماره 2 درقطعنامه 1747 را نفطه ضعف آن تلقی کرد . اگرهدفگذاری مشترک اعضای دایم شورای امنیت برای رفع آشوب وبی ثباتی ازمنطقه خلیج فارس را محک قضاوت قراردهیم ، می بینیم تداوم سیاست تشویق برای تغییررفتاررژیم تغییرنا پذیرایران اتلاف وقت وحتی « نقض غرض » این شورا است .
س 5 - واکنش رسمی رژیم نسبت به قطعنامه 1747 هم ، این واقعیت را تأیید می کند که اگرسیاست تشویق متوقف نشود ویا همچنان برسیاست تنبیه وتهدید رژیم ، غلبه داشته باشد ، بعید نیست فرصت مهارآشوبگری رژیم ازدست برود .
ج 5 - دقیقا با شما موافقم . آخردرحالی که پاسخ رسمی رئیس قوه مجریه رژیم به قطعنامه 1747 این است که « حتی یک ثانیه » هم فعالیتهای اتمی را تعلیق نمی کنیم، وقتی سخنگو ومعاون وزارت خارجه رژیم به صراحت اعلام می کند « اگرتعلیق غنی سازی اورانیوم پیش شرط مذاکره با شد ، غیرممکن است به آن جواب مثبت بدهیم » ( ایسنا 8 فروردین 86 ) ، وقتی هیات دولت پاسداران درپاسخ به قطعنامه 1747 ،عدم همکاری با آژانس را به جایی می رساند که با گردن کلفتی اعلام می کند که به ماده 3-1 ازتعهدات خود به« پیمان منع تکثیر»پایبند نیست وبدون اطلاع به آژانس فعالیتهای جدیذ اتمی خود را به دورازچشم بارزسان آژانس ادامه خواهد داد و... دیگر آزمایش آزموده ها ، تداوم سیاست تشویق برای تعلیق فعالیت های اتمی خطرناک رژیم و ابرازتمایل به مذاکره چه پیامی جزپیام ضعف می تواند داشته باشد .
سؤال6 - با این حال می دانیم که،6 قدرت جهانی به رغم هدفگذاری مشترکی که کرده اند ، به لحاظ شیوه برخورد با این خطر،تمایل به شیوه های متفاوتی دارند و تصمیم گیری آنها درکادرشورای امنیت برآیند تمایلات متفاوت وحاصل کشمکش کندو تند آنهاست . به همین علت است که دولتهایی مثل آمریکا که تمایل به برخورد، بالنسبه، رادیکالتری دارند، درحاشیه تحریم شورای امنیت ، تحریمی را علیه رژیم ایران به کاربسته اند تا با آن فشارمضاعفی روی این رژیم وارد آید . شما درمصاحبه های قبلی خود توضیحاتی را دراین مورد دادید ، می خواستم به پرسم درپیشبرد این تحریم حاشیه ای چه تحول جدیدی دیده می شود و ایا تشدید تحریم در قطعنامه 1747 شورای امنیت می تواند این بخش از تحریم را نیز تشدید کند ؟
جواب 6 - همانطوری که قبلا عرض کردم این تحریم حاشیه ای توسط دولت آمریکا با اتکا ء به قوانین این کشور به کارگرفته شده و تا به حال روی تحریم بانکی،منع معامله دلاری وایجاد محدودیت های تجاری ایران متمرکزبوده است . روزنامه نیویورک تایمز روز 21 مارس 2007 دراین مورد ازتحول جدیدی خبرمی دهد و می نویسد دولت آمریکا به تهدید شرکت های نفتی پرداخته که رژیم ایران را درافزایش تولید نفت وگازیاری می دهند. براساس گزارش این منبع مطلغ آمریکایی، دولت بوش اخیرا شرکتهای نفتی شل ( هلندی انکلیسی ) ، ریپسول( اسپانیایی ) ، اس کا اس ( مالزیایی ) وهمچنین دولت های چین ،هند ، پاکستان و مالزی را تهدید کرده که اگربه قراردادها ی نفتی وگازی خود با رژیم ایران ادامه دهند ، مورد مجازات قانونی توسط دولت آمریکا قرارخواهند گرفت . با این تهدید احرای قرارداد 10میلیارد دلاری شرکتهای« شل و رپسول» برای استخراج بخشی ذخایردریایی گاز ایران و مشارکت 20 میلیارد دلاری شرکت« اس کا اس» برای استخراج کازازمیادین گلشن و فردوسی، آسیب پذیرشده است . به نوشته نیویورک تایمزعاملی که دولت بوش را به استفاده ازاختیارقانونی اش درجهت تهدید شرکتهای نفتی به مجازات سوق داده، این است که کنگره تحت کنترل دموکراتهای آمریکا، به خاطر نگرانی که نسبت به برنامه هسته ای وحمایت رژیم ایران ازتروریسم دارد ، به سمت تصویب قانونی می رود تا محازات شرکتهای قانون شکن توسط دولت آمریکا را ازحالت اختیاری درآورد و اجباری کند .
علاوه بربخش نفت وگاز،بخش مالی - تجاری ایران نیزدرحاشیه شورای امنیت زیرفشار ومحدودیت بیشتری قرارگرفته است . به طوری که علاوه بربانک صادرات وبانک سپه سه بانک دولتی دیگرایران درمعرض تحریم آمریکا قرارگرفته اند .دولت های اروپایی وژاپن زیرفشاردولت آمریکا به سمت محدود کردن بیمه دولتی وتضمین دولتی صادرات کالا به ایران روی آورده اند . به گزارش نیویورک تایمزدولت آلمان اعلام کرد ه طی دوسال گذشته میزان واگذاری اعتباربه ایران را 60 درصد کاهش داده ودرسال جاری کاهش بیشتری خواهد داد .( المان طی سال 2005 حدود 2/6 میلیارد دلاراعتبارمالی به ایران واگذارکرده است ) . ژاپن نیزبه دولت آمریکا اطلاع داده که ازماه ژوئن 2006 واگذاری اعتبارات مالی کوتاه مدت به ایران را متوقف کرده وهیچ نوع اعتبارمیان مدت و بلند مدت جدید نیزدراختیاراین کشورنگذاشته است( ژاپن طی سال 2005 حدود 9/1 میلیارد دلاراعتبارمالی برای صادرات کالا به ایران داده است ) . به گزارش نیویورک تایمزمقامات آمریکا می گویند ازدولتهای فرانسه وایتالیا نیزتعهد گرفته اند که برای متوقف کردن واگذاری اعتبارمالی به ایران، اقدام مشابهی به عمل آورند.
علاوه برموارد فوق آمریکا برای محدود کردن صادرات مجدد کالاهای اروپایی ، ژاپنی و آمریکایی ازدبی وسایرامیرنشین های حاشیه خلیج فارس به ایران نیزقول وقرارهایی با مقامات این کشورها گذاشته است وخبرگزاری ها گزارش می دهند که دبی با تصویب قانونی می خواهد صادرات کالا ازاین امیرنشین به ایران را تحت کنترل درآورد ومحدود کند . درمجموع به طوری که ملاحظه می شود هم آهنگ با پیشروی تحریم رژیم ایران درشورای امنیت درحاشیه این شورا نیزحلقه تحریم وفشارآمریکا تنگترمی شود .
سؤال 7 - تا آنجا که به تأثیرکذاری تحریم ها روی تغییرموضع ورفتاررژیم برمی گردد ، شما از اثر خنثی کننده سیاست مدارا وتشویق صحبت کردید .سوال آخرمن این است که سوای اشکال سیاست تشویق و مدارا ، تحریم های خارجی چه کمبودی دارد که تا به حال نتوانسته رژیم را واداربه پذیرش خواست های شورای امنیت کند ؟
جواب 7 - سؤال اساسی که مطرح است ، همین سؤال است . درپاسخ بایستی عرض کنم که همه شواهد نشان می دهند که قدرتهای خارجی با پیشگیری سیاست تحریم رژیم ایران ،هنوز سودای تغییررفتاراین رژیم را درسرمی پرورانند .تغییررفتار این رژیم یعنی رفرم واصلاح رژیمی که به قول خودشان ماهیتا افراط گرا و «تندرو» است . رژیمی که به اعتراف اخیر وزیردفاع فعلی آمریکا، ازسال 1979 تا به حال به دنبال« میانه رو» کردن آن دویده اند ،طی این مدت اصلاح رفتار این رژیم را بدون به دست آوردن کمترین نتیجه ای ،اپیگیری کرده اند و به گواهی برخورد عملی شا ن هنوزهم دراین سودای پوچ هستند . با این وجود ، اگرازتغییررفتارو شرارت تحمل ناپذیر رژیم ایران کوتاه نیایند ، که نمی توانند کوتاه بیایند ،به مقتضای اعتقاد عملگرایانه و پراگماتیستی خود شان، باید درطی مسیرتحریم رژیم بنشینند و ببینند سیاست برخورد آنها با رژیم ولایت فقیهی ایران چه کمبودی دارد که این رژیم با گردن کلفتی به خواست شورای امنیت پاسخ سربالا می دهد . به نظرمن قدرتهای جهانی ولو آنکه دنبال «تغییررفتار»رژیم باشند، درگام اول برای وادارکردن رژیم ولایت فقیهی ایران به پذیرش خواست شورای امنیت ، راهی جزبالفعل کردن تهدید های سیاسی و اقتصادی« تغییررژیم» درپیش روندارند . دیپلوماتهای غربی وشرقی طی 28 سال گذشته ضمن نشست وبرخاست با مقامات رژیم وپیگیری اوضاع داخلی ایران تجربه کرده اند ومی دانند که تهدید سیاسی تغییر وسرنگونی رژیم ایران جرسازمان مجاهدین وشورای ملی مقاومتی که این سازمان درمحورآن قرارگزفته ، نیست . این را خودشان اعتراف کرده اند که برداشتن برچسب سازشکارانه تروریستی ازروی این سازمان و این شورا ازجانب آنها ، شاخص تهدید رژیم به سرنگونی است . درمورد تهدید اقتصادی تغییررژیم نیزبه خوبی می دانند تحریم نفتی ایران به هدف خلع ید نفتی ازرژیم ولایت فقیی حاکم برایران و جلوگیری ازریختن درآمد نفت ایران به جیب این رژیم ، تهدید رژیم به فلج مالی و فروپاشی است . بالفعل کردن این دوتهدید، بلافاصله رژیم را درمورد پذیرش یاردّ خواست شورای امنیت برسردوراهی بود ونبود قرارمی دهد ، به عیان می بیند سوخت هسته ای که می خواست آنرابه بمب اتمی ،« قاتق نان» ووسیله بقای خود تبدیل کند ، به «بلای جان » وتهدید موجودیت او تبدیل شده است .تنها دراین شرایط ممکن است دست ارماجراجویی اتمی اش بردارد و تسلیم خواست شورای امنیت شود . با این توضیح فکرمی کنم پاسخ سؤال شما را داده باشم که کمبود سیاست برخورد طرف خارجی بارژیم چیست و این کمبود چه گونه تأمین می شود . درآخراجازه بدهید یاد آوری وتکرار کنم که جامعه ایران و جامعه جهانی در رفع این کمبود منافع مشترک دارند . به این اعتبار، با تلاش بیش ازپیش مردم ایران ومقاومت سازمانیافته این مردم و با مساعدت صلح طلبان واقعگرای جهان می توان آنرا محقق کرد .
س 4 - درمورد گنجاندن پیوست تشویقی شماره 2، که شما ازآن به عنوان« پیام ضعف » قطعنامه یاد کردید ، برخی آنرا «پیام اتمام حجت» رسمی شورای امنیت به رژیم تلقی می کنند و می گویند قید رسمی این پیوست تشویقی درقطعنامه شورای امنیت، برای خالی نماندن عریضه است تا وقتی کاردعوا به جا های باریکترازاین رسید ، دراین سند بین المللی ثبت شده باشد که شورای امنیت پس از این اتمام حجت خیرخواهانه ، فشارتحریم را روی رژیم ایران بالا تربرده است .
ح 4 - قطعنامه های شورای امنیت وضرب الأجل های 60 روزه برای اجرای آن همه حاوی پیام اتمام حجتی است به رژیم با این مضمون که «اگربه خواست این شورا تسلیم نشوی ، باید منتظرفشاروانزوای بیشترباشی» . اما آوردن مشوق ها ، آنهم درسومین قطعنامه شورای امنیت ، نشانه آنست که این شورا هنوزدرصدد آزمایش آزموده هایی است که نتیجه نداده اند، نشان می دهد تصمیم های این شوراهنوزتحت تأثیراین توهم انجام می گیرد که زبان تشویق ،مدارا ومذاکره می تواند روی تغییررفتار رژیم ایران موثرواقع شود . بیانیه ای که 1+5 واتحادیه اروپا بلافاصله بعد ازتصویب قطعنامه 1747 صادرکردند و به دنبال آن گفتگوی تلفنی سولونا، مسؤول روابط خارجی اتحادیه اروپا، با لاریجانی و اظهارات مقامات چین ، روسیه وسایرکشورها ، همه وهمه بروحود این فضای توهم آمیزدلالت دارند. سیاست تشویق برای مذاکره، درشرایطی تصمیم گیری های تنبیهی شورای امنیت را خنثی بی اثرکرده که رابرت گیتس وزیردفاع آمریکا روز28 مارس 2007 ضمن اعلام آمادگی آمریکا برای «مذاکره عمیقتر» با رژیم ایران ، اعتراف می کند « آمریکا ازسال 1979، به طورمکررودربیشترموارد بی نتیجه ، به صورتی اغفال شده ، در جستجوی میانه روهای رژیم ایران بوده است .»و اضافه می کند « ما نباید درمورد ماهیت این رژیم ویا طرح های هسته ای آن ، اهدافش درعراق ویا بلند پروازی هایش درمنطقه خلیج فارس شک وتوهمی داشته باشیم »( واشنگتن پست 28 مارس 2007) . با این وجود، می بینیم هنوزسیاست تشویقی و «حلوا»یی شورای امنیت برسیاست تنبیهی و«چماقی» این شورا ، غلبه دارد . سران رژیم برای خریدن وقت و پیشبرد کارشان به شدت مشغول دامن زدن به این فضای توهم اند . رفسنجانی وخاتمی با موافقت خامنه ای باردیگردرنقش « مدره » های مذاکره جوی رژیم به روی صحنه نمایش آمده اند .لاریجانی و متکی طرف حسابهای فعلی خارجی ها ، یکریزآمادگی رژیم برای مذاکره را غرغره می کنند و تمامیت رژیم گنجاندن پیوست تشویقی درسومین قطعنامه شورای امنیت واظهارات و تماس های خارجی ها، بعد ازصدورقطعنامه را « فرصت» مناسبی یافته است برای خریدن وقت وتاختن درمیدان مسابقه دستیابی به فوت وفن کامل تولید بمب اتمی ! . به این حساب است که باید آوردن پیوست تشویقی شماره 2 درقطعنامه 1747 را نفطه ضعف آن تلقی کرد . اگرهدفگذاری مشترک اعضای دایم شورای امنیت برای رفع آشوب وبی ثباتی ازمنطقه خلیج فارس را محک قضاوت قراردهیم ، می بینیم تداوم سیاست تشویق برای تغییررفتاررژیم تغییرنا پذیرایران اتلاف وقت وحتی « نقض غرض » این شورا است .
س 5 - واکنش رسمی رژیم نسبت به قطعنامه 1747 هم ، این واقعیت را تأیید می کند که اگرسیاست تشویق متوقف نشود ویا همچنان برسیاست تنبیه وتهدید رژیم ، غلبه داشته باشد ، بعید نیست فرصت مهارآشوبگری رژیم ازدست برود .
ج 5 - دقیقا با شما موافقم . آخردرحالی که پاسخ رسمی رئیس قوه مجریه رژیم به قطعنامه 1747 این است که « حتی یک ثانیه » هم فعالیتهای اتمی را تعلیق نمی کنیم، وقتی سخنگو ومعاون وزارت خارجه رژیم به صراحت اعلام می کند « اگرتعلیق غنی سازی اورانیوم پیش شرط مذاکره با شد ، غیرممکن است به آن جواب مثبت بدهیم » ( ایسنا 8 فروردین 86 ) ، وقتی هیات دولت پاسداران درپاسخ به قطعنامه 1747 ،عدم همکاری با آژانس را به جایی می رساند که با گردن کلفتی اعلام می کند که به ماده 3-1 ازتعهدات خود به« پیمان منع تکثیر»پایبند نیست وبدون اطلاع به آژانس فعالیتهای جدیذ اتمی خود را به دورازچشم بارزسان آژانس ادامه خواهد داد و... دیگر آزمایش آزموده ها ، تداوم سیاست تشویق برای تعلیق فعالیت های اتمی خطرناک رژیم و ابرازتمایل به مذاکره چه پیامی جزپیام ضعف می تواند داشته باشد .
سؤال6 - با این حال می دانیم که،6 قدرت جهانی به رغم هدفگذاری مشترکی که کرده اند ، به لحاظ شیوه برخورد با این خطر،تمایل به شیوه های متفاوتی دارند و تصمیم گیری آنها درکادرشورای امنیت برآیند تمایلات متفاوت وحاصل کشمکش کندو تند آنهاست . به همین علت است که دولتهایی مثل آمریکا که تمایل به برخورد، بالنسبه، رادیکالتری دارند، درحاشیه تحریم شورای امنیت ، تحریمی را علیه رژیم ایران به کاربسته اند تا با آن فشارمضاعفی روی این رژیم وارد آید . شما درمصاحبه های قبلی خود توضیحاتی را دراین مورد دادید ، می خواستم به پرسم درپیشبرد این تحریم حاشیه ای چه تحول جدیدی دیده می شود و ایا تشدید تحریم در قطعنامه 1747 شورای امنیت می تواند این بخش از تحریم را نیز تشدید کند ؟
جواب 6 - همانطوری که قبلا عرض کردم این تحریم حاشیه ای توسط دولت آمریکا با اتکا ء به قوانین این کشور به کارگرفته شده و تا به حال روی تحریم بانکی،منع معامله دلاری وایجاد محدودیت های تجاری ایران متمرکزبوده است . روزنامه نیویورک تایمز روز 21 مارس 2007 دراین مورد ازتحول جدیدی خبرمی دهد و می نویسد دولت آمریکا به تهدید شرکت های نفتی پرداخته که رژیم ایران را درافزایش تولید نفت وگازیاری می دهند. براساس گزارش این منبع مطلغ آمریکایی، دولت بوش اخیرا شرکتهای نفتی شل ( هلندی انکلیسی ) ، ریپسول( اسپانیایی ) ، اس کا اس ( مالزیایی ) وهمچنین دولت های چین ،هند ، پاکستان و مالزی را تهدید کرده که اگربه قراردادها ی نفتی وگازی خود با رژیم ایران ادامه دهند ، مورد مجازات قانونی توسط دولت آمریکا قرارخواهند گرفت . با این تهدید احرای قرارداد 10میلیارد دلاری شرکتهای« شل و رپسول» برای استخراج بخشی ذخایردریایی گاز ایران و مشارکت 20 میلیارد دلاری شرکت« اس کا اس» برای استخراج کازازمیادین گلشن و فردوسی، آسیب پذیرشده است . به نوشته نیویورک تایمزعاملی که دولت بوش را به استفاده ازاختیارقانونی اش درجهت تهدید شرکتهای نفتی به مجازات سوق داده، این است که کنگره تحت کنترل دموکراتهای آمریکا، به خاطر نگرانی که نسبت به برنامه هسته ای وحمایت رژیم ایران ازتروریسم دارد ، به سمت تصویب قانونی می رود تا محازات شرکتهای قانون شکن توسط دولت آمریکا را ازحالت اختیاری درآورد و اجباری کند .
علاوه بربخش نفت وگاز،بخش مالی - تجاری ایران نیزدرحاشیه شورای امنیت زیرفشار ومحدودیت بیشتری قرارگرفته است . به طوری که علاوه بربانک صادرات وبانک سپه سه بانک دولتی دیگرایران درمعرض تحریم آمریکا قرارگرفته اند .دولت های اروپایی وژاپن زیرفشاردولت آمریکا به سمت محدود کردن بیمه دولتی وتضمین دولتی صادرات کالا به ایران روی آورده اند . به گزارش نیویورک تایمزدولت آلمان اعلام کرد ه طی دوسال گذشته میزان واگذاری اعتباربه ایران را 60 درصد کاهش داده ودرسال جاری کاهش بیشتری خواهد داد .( المان طی سال 2005 حدود 2/6 میلیارد دلاراعتبارمالی به ایران واگذارکرده است ) . ژاپن نیزبه دولت آمریکا اطلاع داده که ازماه ژوئن 2006 واگذاری اعتبارات مالی کوتاه مدت به ایران را متوقف کرده وهیچ نوع اعتبارمیان مدت و بلند مدت جدید نیزدراختیاراین کشورنگذاشته است( ژاپن طی سال 2005 حدود 9/1 میلیارد دلاراعتبارمالی برای صادرات کالا به ایران داده است ) . به گزارش نیویورک تایمزمقامات آمریکا می گویند ازدولتهای فرانسه وایتالیا نیزتعهد گرفته اند که برای متوقف کردن واگذاری اعتبارمالی به ایران، اقدام مشابهی به عمل آورند.
علاوه برموارد فوق آمریکا برای محدود کردن صادرات مجدد کالاهای اروپایی ، ژاپنی و آمریکایی ازدبی وسایرامیرنشین های حاشیه خلیج فارس به ایران نیزقول وقرارهایی با مقامات این کشورها گذاشته است وخبرگزاری ها گزارش می دهند که دبی با تصویب قانونی می خواهد صادرات کالا ازاین امیرنشین به ایران را تحت کنترل درآورد ومحدود کند . درمجموع به طوری که ملاحظه می شود هم آهنگ با پیشروی تحریم رژیم ایران درشورای امنیت درحاشیه این شورا نیزحلقه تحریم وفشارآمریکا تنگترمی شود .
سؤال 7 - تا آنجا که به تأثیرکذاری تحریم ها روی تغییرموضع ورفتاررژیم برمی گردد ، شما از اثر خنثی کننده سیاست مدارا وتشویق صحبت کردید .سوال آخرمن این است که سوای اشکال سیاست تشویق و مدارا ، تحریم های خارجی چه کمبودی دارد که تا به حال نتوانسته رژیم را واداربه پذیرش خواست های شورای امنیت کند ؟
جواب 7 - سؤال اساسی که مطرح است ، همین سؤال است . درپاسخ بایستی عرض کنم که همه شواهد نشان می دهند که قدرتهای خارجی با پیشگیری سیاست تحریم رژیم ایران ،هنوز سودای تغییررفتاراین رژیم را درسرمی پرورانند .تغییررفتار این رژیم یعنی رفرم واصلاح رژیمی که به قول خودشان ماهیتا افراط گرا و «تندرو» است . رژیمی که به اعتراف اخیر وزیردفاع فعلی آمریکا، ازسال 1979 تا به حال به دنبال« میانه رو» کردن آن دویده اند ،طی این مدت اصلاح رفتار این رژیم را بدون به دست آوردن کمترین نتیجه ای ،اپیگیری کرده اند و به گواهی برخورد عملی شا ن هنوزهم دراین سودای پوچ هستند . با این وجود ، اگرازتغییررفتارو شرارت تحمل ناپذیر رژیم ایران کوتاه نیایند ، که نمی توانند کوتاه بیایند ،به مقتضای اعتقاد عملگرایانه و پراگماتیستی خود شان، باید درطی مسیرتحریم رژیم بنشینند و ببینند سیاست برخورد آنها با رژیم ولایت فقیهی ایران چه کمبودی دارد که این رژیم با گردن کلفتی به خواست شورای امنیت پاسخ سربالا می دهد . به نظرمن قدرتهای جهانی ولو آنکه دنبال «تغییررفتار»رژیم باشند، درگام اول برای وادارکردن رژیم ولایت فقیهی ایران به پذیرش خواست شورای امنیت ، راهی جزبالفعل کردن تهدید های سیاسی و اقتصادی« تغییررژیم» درپیش روندارند . دیپلوماتهای غربی وشرقی طی 28 سال گذشته ضمن نشست وبرخاست با مقامات رژیم وپیگیری اوضاع داخلی ایران تجربه کرده اند ومی دانند که تهدید سیاسی تغییر وسرنگونی رژیم ایران جرسازمان مجاهدین وشورای ملی مقاومتی که این سازمان درمحورآن قرارگزفته ، نیست . این را خودشان اعتراف کرده اند که برداشتن برچسب سازشکارانه تروریستی ازروی این سازمان و این شورا ازجانب آنها ، شاخص تهدید رژیم به سرنگونی است . درمورد تهدید اقتصادی تغییررژیم نیزبه خوبی می دانند تحریم نفتی ایران به هدف خلع ید نفتی ازرژیم ولایت فقیی حاکم برایران و جلوگیری ازریختن درآمد نفت ایران به جیب این رژیم ، تهدید رژیم به فلج مالی و فروپاشی است . بالفعل کردن این دوتهدید، بلافاصله رژیم را درمورد پذیرش یاردّ خواست شورای امنیت برسردوراهی بود ونبود قرارمی دهد ، به عیان می بیند سوخت هسته ای که می خواست آنرابه بمب اتمی ،« قاتق نان» ووسیله بقای خود تبدیل کند ، به «بلای جان » وتهدید موجودیت او تبدیل شده است .تنها دراین شرایط ممکن است دست ارماجراجویی اتمی اش بردارد و تسلیم خواست شورای امنیت شود . با این توضیح فکرمی کنم پاسخ سؤال شما را داده باشم که کمبود سیاست برخورد طرف خارجی بارژیم چیست و این کمبود چه گونه تأمین می شود . درآخراجازه بدهید یاد آوری وتکرار کنم که جامعه ایران و جامعه جهانی در رفع این کمبود منافع مشترک دارند . به این اعتبار، با تلاش بیش ازپیش مردم ایران ومقاومت سازمانیافته این مردم و با مساعدت صلح طلبان واقعگرای جهان می توان آنرا محقق کرد .
0 Comments:
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home